(بسم الله الرحمن الرحیم)
بخش اول
اشاره: یکی از وظایف شیعیان نسبت به حضرت بقیة الله علیه
السلام تکریم و بزرگداشت ایشان است. این بزرگداشت، نمودهای گوناگونی دارد. یکی از
آن نمودها، تکریم مکان هایی است که به آن حضرت، منتسب است.
این نوشتار، عهده دار نام بردن از این مکانها و آداب مربوط به
آنها است.
این قسمت مسجد مقدّس جمکران را معرفی کرده است.
یکی از وظایف شیعیان تجلیل و تکریم اماکن منسوب به وجود مقدّس
حضرت بقیة اللَّه، أرواحنا فداه، است.
آیةاللَّه سید محمّد تقی موسوی اصفهانی (متوفّای 1348هجری) در
کتاب گران سنگ مکیال المکارم به هنگام شمارش تکالیف مردم در عصر غیبت
مینویسند:
شصت و هشتم - بزرگداشت اماکنی که به قدوم آن حضرت زینت
یافتهاند، مانند مسجد سهله، مسجد اعظم کوفه، سرداب مقدّس، مسجد جمکران و غیر
اینها از مواضعی که بعضی از صلحا آن حضرت را در آن جاها دیدهاند یا در روایات
آمده است که آن جناب در آن جا توقف دارد، مانند مسجد الحرام ...(1)
از این رهگذر، بر منتظران ظهور و عاشقان مَقْدَمِ آن امام نور،
لازم است که این اماکن را بشناسند و شیوهی تعظیم و تکریم آنها را بیاموزند.(2)
لذا در صدد برآمدیم که به فضل الهی، از این شماره، اماکن مقدّس و مشاهد مشرّفِ
متعلّق به آن حضرت را برای خوانندگان عاشق و دل سوختهی حضرتاش تقدیم کنیم.
با توجّه به این که فصلنامه علمی - تخصّصی انتظار در قم تهیه و
چاپ میشود، این مجموعه مقالهها را از مسجد مقدّس جمکران شروع میکنیم.
1 - مسجد مقدس جمکران
مهمترین پایگاه شیعیان شیفته و عاشقان دل سوختهی حضرت
بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، مسجد مقدّس جمکران، در شش کیلومتری شهر مذهبی قم
است.
مطابق آمار، همه ساله، بیش از دوازده میلیون عاشق دل باخته، از
سرتاسر میهن اسلامی و جهان، در این پایگاه معنوی، گرد میآیند، نماز تحیّت مسجد و
نماز حضرت صاحب الزّمان، عجّلاللَّه تعالی فرجه الشریف، را در این مکان مقدّس به
جای میآورند، با امام غایب از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر کردار، رازِ دل
میگویند، استغاثه میکنند، ندای (( یابن الحسن! )) سر میدهند، از مشکلات مادّی و
معنوی خود سخن میگویند، با دلی خون بار، از طولانی شدن دوران غیبت، شکوهها
میکنند.
آنان که از شناخت عمیقتری برخوردارند، به هنگام تشرف به این
پایگاه ملکوتی، همهی حوائج شخصی خود را فراموش میکنند و همهی مشکلات دست و پاگیر
زندگی را به فراموشی میسپارند و تنها (( ظهور سراسر سرور منجی بشر، امام ثانی عشر،
حضرت ولیّ عصر ، روحی و أرواح العالمین فداه، را مسئلت میکنند؛ زیرا، اگر این حاجت
برآورده شود، دیگر مشکلی نخواهد ماند، و اگر این حاجت روا نشود، حلّ دیگر مشکلات،
مشکل اساسی را حل نخواهد کرد.
مسجد مقدّس جمکران، روز هفدهم رمضان 373 هجری به فرمان حضرت
بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، در کنار روستای جمکران تأسیس شد. تاریخچهی آن - به
طوری که در این نوشتار به تفصیل آمده - به دست شیخ صدوق (متوفّای 381 هجری) در کتاب
مونس الحزین بیان گردیده و کیفیّت نماز تحیّت مسجد و نماز استغاثه به حضرت
بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، در ضمن آن آمده است.
تاریخچه ی مسجد جمکران
آن چه مسلّم است، این است که این مسجد، بیش از یکهزار سال پیش
به فرمان حضرت بقیّةاللَّه، أرواحنا فداه، در بیداری، - نه در خواب - تأسیس گردید و
در طول قرون و اعصار، پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلّیگاه حضرت صاحب
الزّمان علیه السلام بوده است.
علاّمهی بزرگوار، میرزا حسین نوری، (متوفّای 1320 هجری) در
کتاب ارزشمند نجم ثاقب - که به فرمان میرزای بزرگ، آن را تألیف کرد و میرزای
شیرازی، در تقریظ خود، از آن ستایش فراوان کرد و نوشت: ((برای تصحیح عقیدهی خود،
به این کتاب مراجعه کنند تا از لمعانِ انوار هدایتاش، به سر منزل یقین و ایمان
برسند)) -(3) تاریخچهی تأسیس مسجد مقدّس جمکران را به شرح زیر آورده است:
شیخ فاضل، حسن بن محمّد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، در کتاب
تاریخ قم از کتابِ مونس الحزین فی معرفة الحقّ و الیقین - از تألیفات شیخ صدوق -
بنای مسجد جمکران را به این عبارت نقل کرده است:
شیخ عفیف صالح حسن بن مُثلهی جمکرانی میگوید:
شب سهشنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان 393 هجری،(4) در سرایِ خود
خفته بودم که جماعتی به درِ سرای من آمدند. نصفی از شب گذشته بود. مرا بیدار کردند
و گفتند: (( برخیز و امر امام محمّد مهدی صاحب الزّمان(5)، صلوات اللَّه علیه، را
اجابت کن که ترا میخواند )).
حسن بن مثله میگوید: ((من، برخاستم و آماده شدم)). چون به درِ
سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم. سلام کردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا
به آن جایگاه که اکنون مسجدِ ( جمکران ) است، آوردند.)).
چون نیک نگاه کردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیکو بر آن تخت
گسترده و بالشهای نیکو نهاده و جوانی سیساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، تکیه
کرده، پیرمردی در مقابل او نشسته، کتابی در دست گرفته، بر آن جوان میخواند.
بیش از شصت مرد که برخی جامهی سفید و برخی جامهی سبز بر تن
داشتند، بر گرد او روی زمین نماز میخواندند.
آن پیرمرد که حضرت خضر علیه السلام بود، مرا نشاند و حضرت امام
علیه السلام مرا به نام خود خواند و فرمود: (( برو به حسن بن مسلم(6) بگو: ((تو،
چند سال است که این زمین را عمارت میکنی و ما خراب میکنیم. پنج سال زراعت کردی و
امسال دیگرباره شروع کردی، عمارت میکنی. رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت
کنی، باید هر چه از این زمین منفعت بردهای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا
کنند.))
به حسن بن مسلم بگو: ((این جا، زمین شریفی است و حقتعالی این
زمین را از زمینهای دیگر برگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود
ملحق کردهای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشدهای! اگر از
این کار بر حذر نشوی، نقمت خداوند، از ناحیهای که گمان نمیبری بر تو فرو
میریزد.))
حسن بن مثله عرض کرد: ((سیّد و مولای من! مرا در این باره،
نشانی لازم است؛ زیرا، مردم، سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمیپذیرند .)).
امام علیه السلام فرمود: (( تو برو رسالت خود را انجام بده.
ما، در این جا، علامتی میگذاریم که گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سیّد ابوالحسن،
و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از او بگیرد و به
دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق(7) به ناحیهی اردهال که ملک
ما است، بیاورد، و مسجد را تمام کند، و نصفِ رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر
ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد کنند.
مردم را بگو تا به این موضع رغبت کنند و عزیز بدارند و چهار
رکعت نماز در این جا بگذارند: دو رکعت تحیّت مسجد، در هر رکعتی، یک بار (( سورهی
حمد )) و هفت بار سورهی (( قل هو اللَّه احد )) [ بخوانند ] و تسبیح رکوع و سجود
را، هفت بار بگویند.
و دو رکعت نماز صاحب الزّمان بگذارند، بر این نسق که در [
هنگام خواندن سورهی ]حمد چون به (( إیّاک نعبد و إیّاک نستعین )) برسند، آن را صد
بار بگویند، و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. رکعت دوم را نیز به همین طریق
انجام دهند. تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت بار بگویند. هنگامی که نماز تمام شد،
تهلیل (یعنی، لا إله إلاّ الله )(8) بگویند و تسبیح فاطمهی زهرا علیها السلام را
بگویند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پیغمبر و آلاش، صلوات اللَّه
علیهم، بفرستند .)).
و این نقل، از لفظ مبارک امام علیه السلام است که فرمود:
فَمَنْ صَلاَّهُما، فَکَأَنَّما صَلّی فِی الْبَیْتِ الْعَتیقِ ؛
هر کس، این دو رکعت [ یا این دو نماز ] را بخواند، گویی در
خانهی کعبه آن را خوانده است ..
حسن بن مثله میگوید: ((در دل خود گفتم که تو این جا را یک
زمین عادی خیال میکنی، این جا مسجد حضرت صاحب الزّمان علیه السلام است.)).
پس آن حضرت به من اشاره کردند که برو!
چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا کردند و فرمودند: ((
در گلّهی جعفر کاشانی - چوپان - بُزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پولاش را
دادند، با پول آنان خریداری کن، وگرنه پولاش را خودت پرداخت کن. فردا شب آن بز را
بیاور و در این موضع ذبح کن. آن گاه روز چهارشنبه(9) هجدهم ماه مبارک رمضان، گوشت
آن بز را بر بیماران و کسانی که مرض صعبالعلاج دارند، انفاق کن که حق تعالی همه را
شفا دهد.
آن بز، ابلق است. موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر
یکی به اندازهی یک درهم، در دو طرف آن است که سه نشان در یک طرف و چهار نشان در
طرف دیگر آن است .)).
آن گاه به راه افتادم. یک بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: ((
هفت روز یا هفتاد روز در این محلّ اقامت کن )).(10)
حسن بن مثله میگوید: ((من، به خانه رفتم و همهی شب را در
اندیشه بودم تا صبح طلوع کرد. نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان
را با او در میان نهادم.
همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم. پس او گفت: ((به خدا
سوگند که نشان و علامتی که امام علیه السلام فرموده بود، این جا نهاده است و آن،
این که حدود مسجد، با میخها و زنجیرها مشخصّ شده است.)).
آن گاه به نزد سیّد ابوالحسن الرّضا رفتیم. چون به سرای وی
رسیدیم، غلامان و خادمان ایشان گفتند:
((شما از جمکران هستید؟)). گفتیم: ((آری.)). پس گفتند: (( از
اوّل بامداد، سیّد ابوالحسن در انتظار شما است .)).
پس وارد شدم و سلام گفتم. جواب نیکو داد و بسیار احترام کرد و
مرا در جای نیکو نشانید. پیش از آن که من سخن بگویم، او سخن آغاز کرد و گفت: ((ای
حسن بن مثله! من خوابیده بودم. شخصی در عالم رؤیا به من گفت:
(( شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان، از جمکران پیش تو خواهد
آمد. آن چه بگوید، اعتماد کن و گفتارش را تصدیق کن که سخن او، سخن ما است. هرگز،
سخن او را ردّ نکن .)). از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم.
حسن بن مثله، داستان را مشروحاً برای او نقل کرد. سیّد
ابوالحسن، دستور داد بر اسبها زین نهادند. سوار شدند. به سوی دِه (جمکران) رهسپار
گردیدند.
چون به نزدیک دِه رسیدند، جعفر شبان را دیدند که گلّهاش را در
کنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله، به میان گلّه رفت. آن بز که از پشت سرِ
گلّه میآمد، به سویش دوید. حسن بن مثله، آن بز را گرفت و خواست پولش را پرداخت کند
که جعفر گفت: (( به خدا سوگند! تا به امروز، من این بز را ندیده بودم و هرگز در
گلّهی من نبود، جز امروز که در میان گلّه، آن را دیدم و هر چند خواستم که آن را
بگیرم، میسّر نشد. )).
پس آن بز را به جایگاه آوردند و در آن جا سر بریدند.
سید ابوالحسن الرّضا به آن محلّ معهود آمد و حسن بن مسلم را
احضار کرد و منافع زمین را از او گرفت.
آن گاه وجوه رهق را نیز از اهالی آن جا گرفتند و به ساختمان
مسجد پرداختند و سقف مسجد را با چوب پوشانیدند.
سیّد ابوالحسن الرّضا، زنجیرها و میخها را به قم آورد و در
خانهی خود نگهداری کرد. هر بیمار صعب العلاجی که خود را به این زنجیرها میمالید،
در حال، شفا مییافت.
ابوالحسن محمّد بن حیدر گفت: ((به طور مستفیض شنیدم، پس از آن
که سیّد ابوالحسن الرّضا وفات کرد و در محلّهی موسویان ( خیابان آذر فعلی ) مدفون
شد، یکی از فرزنداناش بیمار گردید. داخل اطاق شده سرِ صندوق را برداشت زنجیرها و
میخها را نیافت.)).
منبع شناسی مسجد جمکران
منابع تأسیس مسجد مقدّس جمکران به فرمان حضرت صاحب الزّمان،
أرواحنا فداه، بر اساس تسلسل زمانی، به شرح زیر است:
1 - نخستین کسی که این داستان را در کتاب خود آورده، ابوجعفر
محمّد بن علی بن بابویه، مشهور به شیخ صدوق (متوفّای 381 هجری) است. ایشان، مشروح
آن را در کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین درج کرده است.
با توجّه به این که تأسیس این مسجد در عصر شیخ صدوقرحمهم الله
واقع شده، و ایشان در قم زندگی میکرد، طبعاً، همهی جزئیات آن را بدون واسطه از
حسن بن مثله، و سیّد ابوالحسن الرّضا و دیگر شاهدان عینی، شنیده و نقل کرده
است.
کتاب مونس الحزین، همانند دهها اثر گرانبهای دیگر شیخ صدوق،
در طول زمان، از بین رفته و به دست ما نرسیده است.
2 - حسن بن محمّد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، صاحب کتاب گران
سنگ تاریخ قم، شرح آن واقعه را از کتاب شیخ صدوق نقل کرده است.
کتاب تاریخ قم در عصر شیخ صدوق، به سال 378 هجری، در بیست باب
به رشتهی تحریر در آمده است.
3 - حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی، به سال 865 هجری آن را
به فارسی ترجمه کرده است. (الذریعه، ج 3، ص 276 ).
4 - متن عربی کتاب، به دست مولی محمّد باقر مجلسی، (متوفّای
1110 هجری) نرسیده، ولی ترجمهی فارسی آن به دست ایشان رسیده [ بحار، ج 1، ص 42 ] و
احادیث مربوط به قم را در جلد (( السّماء و العالم )) از آن روایت کرده است. (
بحار، ج 60، ص 208 - 221 ).
5 - سید نعمتاللَّه جزائری، صاحب أنوار نعمانیّه (متوفّای
1112 هجری) ترجمهی فارسی آن را دیده و داستان تأسیس مسجد مقدّس جمکران را با خط
خود، از آن استنساخ کرده است (بحار، 53، ص 254 ).
6 - شاگرد فرزانهی علاّمه مجلسی، میرزا عبداللَّه افندی،
(متوفای 1130 هجری) نسخهای از ترجمهی فارسی آن را در بیست باب، در قم مشاهده کرده
و گزارش آن را در تألیف گرانبهای خود آورده و تصریح کرده که این ترجمه، به سال 865
هجری، به دستور خواجه فخرالدین ابراهیم، انجام یافته است. ( ریاض العلماء، ج 1، ص
319 ).
7 - سیّد امیر محمّد اشرف، معاصر و شاگرد علاّمه مجلسی، صاحب
کتاب فضائل السّادات (متوفّای 1145 هجری) متن عربی آن را دیده و از آن نقل کرده
است. (جنة المأوی، ص 47 ).
8 - سیّد محمّد بن محمّد بن هاشم رضوی قمی، به سال 1179 هجری،
بنا به خواهش محمّد صالح معلّم قمی، کتابی در این رابطه تألیف کرده و آن را خلاصة
البلدان نام نهاده است. این کتاب، احادیث مربوط به شرافت قم و تاریخچهی تأسیس مسجد
مقدس جمکران را دربر دارد. (الذّریعه، ج 7، ص 216 ).
9 - شایستهی تأمّل است که آقا محمّد علی کرمانشاهی، فرزند
وحید بهبهانی، (متوفّای 1216 هجری) به متن عربی تاریخ قم دسترسی داشته و در
حاشیهی خود بر کتاب نقد الرجّال تفرشی، شرح حال (( حسن بن مثله )) و خلاصهی
داستان تأسیس مسجد مقدّس جمکران را به نقل از متن عربی آن آورده است. (بحار، ج 53،
ص 234 ).
10 - محقّق و متتبّع بینظیر، میرزا حسین نوری، متوفّای 1320
هجری، پس از جست و جوی فراوان، به هشت باب از ترجمهی تاریخ قم دست یافته (جنة
المأوی، ص 47 و بحار، ج 53، ص 234 ) و مشروح داستان تأسیس مسجد مقدّس جمکران را از
ترجمهی تاریخ قم، از روی دست خط سیّد نعمت اللَّه جزائری، در آثار ارزشمند خود
آورده است:
1- جنة المأوی، چاپ بیروت، دارالمحجّة البیضاء، 1412 هجری، ص
42 - 46.
2- همان، به پیوستِ، بحار الأنوار، چاپ بیروت، مؤسسة الوفاء،
1403 هجری، ج 53، ص 230 - 234.
3- نجم ثاقب، چاپ تهران، علمیهی اسلامیّه، بیتا، ص 212 -
215.
4- کلمهی طیّبه، چاپ سنگی، بمبئی، 1303 هجری، ص 337.
5- مستدرک الوسائل، چاپ قم، مؤسسهی آلالبیتعلیهم السلام،
1407 هجری، ج 3، ص 432 و 447.
11 - شیخ محمّد علی کچویی قمی (متوفّای 1335 هجری) مشروح آن را
از کتابهای خلاصة البلدان، نجم ثاقب، کلمهی طیّبه، در کتاب ارزشمند أنوار
المشعشعین، چاپ قم، کتابخانه آیةاللَّه مرعشی، 1423 هجری، ج اوّل، ص 441 - 449 (چاپ
سنگی 1327 هجری، جلد اوّل، ص 184 - 189 )، نقل کرده است.
12 - حاج شیخ علی یزدی حائری (متوفّای 1333 هجری) مشروح آن را
در کتاب إلزام الناصب، چاپ بیروت، مؤسسهی اعلمی، 1397 هجری، جلد دوم، ص 58 - 62،
به نقل از محدّث نوری، از ترجمهی تاریخ قم آورده است.
13 - همهی کسانی که بعد از محدّث نوری دربارهی تاریخ قم کتاب
نوشتهاند، مشروح داستان تأسیس مسجد مقدّس جمکران را از ایشان نقل کردهاند. شیخ
محمّد حسن ناصر الشریعه، متوفّای 1380 هجری، در تاریخ قم، چاپ قم، مؤسسهی مطبوعاتی
دارالعلم، 1342 شمسی، ص 147 - 156، یکی از آن افراد است.
14 - همهی علمای معاصر که در این رابطه کتاب نوشتهاند،
همانند علاّمهی معاصر آیةاللَّه حاج شیخ محمّد غروی، در کتاب گران سنگ المختار من
کلمات الإمام المهدی علیه السلام، چاپ قم، 1414 هجری، جلد یکم، ص 440 - 448، نیز به
این واقعه اشاره کرده است.
15 - در این اواخر، در کتابهای مستقل و مستندی - مانند موارد
زیر - به شرح و بسط داستان تأسیس مسجد مقدّس جمکران پرداخته شده است:
1 - تاریخ بنای مسجد جمکران؛
2 - تاریخ مسجد مقدّس جمکران؛
3 - تاریخچهی بنای مسجد جمکران؛
4 - توجّه امام زمان به مسجد جمکران؛
5 - توشهی مسجد جمکران؛
6 - در بارگاه منتظر؛
7 - در حریم جمکران؛
8 - سیمای مسجد جمکران؛
9 - فیض حضور برای گمشدگان؛
10 - مباحثی چند دربارهی مسجد جمکران؛
11 - مسجد مقدس جمکران؛
12 - مسجد جمکران المقدس؛
13 - مسجد صاحب الزمان؛
14 - معجزهی مسجد جمکران